دوستداران ادبیات فارسی

پایگاه شخصی مسعود رهگذر،ادب و فرهنگ اصیل فارسی

دوستداران ادبیات فارسی

پایگاه شخصی مسعود رهگذر،ادب و فرهنگ اصیل فارسی

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است

1- بیت‌های زیر را متناسب با پایه‌های آوایی تفکیک کنید، سپس وزن و نشانه‌های هجایی هر یک را در خانه‌ها جای دهید:

الف) بخندد همی باغ، چون روی دلبر ببوید / همی خاک، چون مشک اذفر (رودکی)/ اذفر: خوشبو / ببوید: بوی می‌دهد

خط عروضی: بِخَندَد هَمی باغ، چُن روی دِلبَر / بِبوید هَمی خاک، چُن مُشکِ اَذفَر

پایه‌های آوایی بِ  خَن  دَد هَـ  می  با غ  چُن  رو ی  دِل  بَر
پایه‌های آوایی بِ  بو ید هَ  می  خا ک  چُن  مُش ک  اَذ  فَر
وزن فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعولُن
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ  Uـ ـ U ـ ـ  Uـ ـ

ب) هین سخن تازه بگو، تا دو جهان تازه شود / وارهد از حددِ جهان، بی حد و اندازه شود  (مولوی)

خط عروضی: هین سُخَنُ تازِ بِگو، تا دُ جَهان تازِ شَوَد / وارَهَدز حَدّ جَهان، بی حَدُ اندازِ شَوَد 

پایه‌های آوایی هین سُ خَ نِ تا  زِ بِ  گو تا  دُ  جَ هان تا زِ شَ وَد
پایه‌های آوایی وا رَ هَ دَز حَد دِ جَ هان بی حَ دُ اَن دا زِ شَ وَد
وزن مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن
نشانه‌های هجایی ـ UU ـ ـ  UU ـ ـ  UU ـ ـ  UU ـ

پ) دریادلان راه سفر در پیش دارند / پا در رکاب راهوار خویش دارند (حمید سبزواری)

خط عروضی: دریادلان راهِ سَفَر دَر پیش دارَند / پا دَر رِکابِ راهوارِ خیش دارَند

پایه‌های آوایی دَر یا  دِ لان را  هِ  سَ  فَر دَر پی ش دا رَند
پایه‌های آوایی پا  دَر  رِ  کا بِ  را  ه  وا ر خی  ش  دا رَند
وزن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُس (فَع)
نشانه‌های هجایی ـ ـ  U ـ ـ ـ  U ـ ـ ـ U ـ ـ U

ت) سوزد مرا، سازد مرا، در آتش اندازد مرا / وز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند (رهی معیری)

خط عروضی: سوزَد مَرا، سازَد مَرا، دَر آتَشَندازَد مَرا / وَز مَن رَها سازَد مَرا، بیگانِ اَز خیشَم کُنَد

پایه‌های آوایی سو  زَد  مَ  را سا  زَد  مَ  را دَر آ  تَ  شَن دا  زَد   مَ  را
پایه‌های آوایی وز  مَن  رَ ها سا  زَد  مَ  را بی  گا  نِ  اَز خی شَم  کُ  نَد
وزن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن
نشانه‌های هجایی ـ ـ U ـ ـ ـ  U ـ ـ ـ U ـ ـ ـ  U ـ

ث) ای به ازل بوده و نابوده ما / وی به ابد زنده و فرسوده ما (نظامی گنجوی)

خط عروضی: ای بِ اَزَل بودِ و نابودِ ما / وِی بِ اَبَد زِندِ و فَرسودِ ما

پایه‌های آوایی ای  ب  اَ  زَل بو  دِ  و  نا بو  دِ  ما
پایه‌های آوایی وِی  بِ  اَ  بَد زِن  دِ  وُ  فرَ سو  د ما
وزن مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن مُفتَعِل (فاعِلُن)
نشانه‌های هجایی ـ UU ـ ـ  UU ـ ـ  U ـ

ج) سعادت به بخشایش داور است / نه در چنگ و بازوی زورآور است (سعدی)

خط عروضی: سَعادَت بِ بَخشایِشِ داوَرَست / نَ دَر چَنگُ بازویِ زوراوَرَست

پایه‌های آوایی سَ  عا  دَت بِ  بَخ  شا یِ  شِ  دا وَ   رَست
پایه‌های آوایی نَ  دَر  چَن گُ  با  زو یِ  زو  را وَ  رَست
وزن فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ U ـ ـ  Uـ ـ  U ـ U

چ) جرمی ندارم بیش از این، کز جان وفادارم تو را / ور قصد آزارم کنی، هرگز نیازارم تو را (انوری)

خط عروضی: جُرمی نَدارَم بیشَ زین، کَز جان وَفادارَم تُ را / وَر قَصدِ آزارَم کُنی، هَرگِز نَیازارَم تُ را

پایه‌های آوایی جُر  می  نَ  دا رَم  بی  شَ  زین کَز  جان  وَ  فا دا   رِ  تُ ام
پایه‌های آوایی وَر قَص  دِ  آ زا  رَم  کُ  نی     هَر  گِز  نَ  یا زا  رَم  تُ  را
وزن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن
نشانه‌های هجایی ـ ـ  Uـ ـ ـ U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ

ح) نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند / همه اسمند و تو جسمی، همه جسمند و تو روحی (سعدی)

خط عروضی: نَظَراوَردَمُ بُردَم کِ وجودی بِ تُ مانَد / هَمِ اِسمَندُ تُ جِسمی، هَمِ جِسمَندُ تُ روحی

پایه‌های آوایی نَ  ظَ  را  وَر  دَ  مُ  بُر  دَم کِ وُ جو دی بِ  تُ  ما نَد
پایه‌های آوایی هَـ  مِ  اِس مَن دُ تُ جِس می هَـ  مِ  جِس مَن دُ  تُ رو حی
وزن فَعِلاتُن فَعِلاتُن فَعِلاتُن فَعِلاتُن
نشانه‌های هجایی UU ـ ـ  UUـ ـ  UUـ ـ  UUـ ـ

۲- غزل زیر از کلیم کاشانی را بخوانید و موارد خواسته شده را پاسخ دهید:

۱- گر تمـــنّای تــو از خــاطر نـــاشاد رود / داغ عشق تو گلی نیست که از یاد رود

قلمرو زبانی: گر: اگر / تمنا: خواستن، آرزو / رفتن:‌ رفتن و نابود شدن / داغ: بسیارگرم و سوزان؛ نشانه؛ اثری که گذاشتن یک جسم سوزان بر پوست به جا می‌ماند / قلمرو ادبی: قالب شعر: غزل / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن / داغ عشق: اضافه تشبیهی / داغ عشق تو گلی نیست: تشبیه / واژه آرایی: تو، رود / واج آرایی «ا»

بازگردانی: اگر خواستن تو از خاطر غمگینم برود هیچگاه داغ عشق تو مانند گلی نیست که از یادم برود.

پیام: ماندگاری یاد عشق

۲- نرود حسرت آن چاه زنخدان از دل / تشنه را آب محال است که از یاد رود

قلمرو زبانی: حسرت: اندوه از نبودن یا نداشتن چیزی / زنخدان: چانه / را: اضافه گسسته (از یاد تشنه)/ قلمرو ادبی: چاه: استعاره از گودی چانه / اسلوب معادله / تضاد: نرود، رود / چاه زنخدان: مجاز از یار زیبا / تکرار قافیه / چاه زنخدان: اضافه تشبیهی / تناسب: زنخدان؛ دل؛؛ تشنه؛ آب / از دل رفتن: کنایه از فراموش کردن و دست کشیدن / تضاد: نرود؛ رود

بازگردانی: اندوه نداشتن آن یار زیبا از دلم نمی‌رود؛ همانگونه که محال است آب از یاد تشنه برود.

پیام: یادکرد خداوند

۳- نتوان از سر او برد هوای شیرین / لشگر خسرو اگر بر سر فرهاد رود

قلمرو زبانی: هوا: هوس / قلمرو ادبی: سر: مجاز از ذهن / تلمیح / واج آرایی «ر» / واژه آرایی: سر / کنایه: لشگر بر سر کسی رفتن (کسی را نابود کردن) / جناس: سر؛ بر / جناس: بر؛ برد

بازگردانی: اگر لشکر خسرو پرویز بر سر فرهاد برود و او را نابود کند، نمی‌تواند هوس شیرین را از سر فرهاد از میان ببرد.

پیام: یادکرد خداوند

۴- کاش چون شمع همه سر شود اعضای «کلیم» / تا سراسر به ره عشق تو بر باد رود (کلیم کاشانی)

قلمرو زبانی: اعضا: اندام‌ها / سراسر: به تمامی / قلمرو ادبی: کلیم: تخلص (نام هنری) / چون شمع: تشبیه / بر باد رفتن: کنایه / واج آرایی «ر» / سر، سراسر: اشتقاق (همریشگی). / جناس: سر؛ بر

بازگردانی: ای کاش همه اندام‌های «کلیم» مانند شمع سر گردد تا یکباره در راه عشق تو نابود شود.

پیام: پاکبازی دلشده

الف)‌ ویژگی‌های شعر کلیم را در غزل بالا مشخّص کنید. –  ضرب المثل‌ها و الفاظ محاوره: زبان شعر ساده و نزدیک به زبان محاوره است. / به کار بردن مضمونهای ابداعی: اعضای کلیم چون سر شود و بر باد رود مضمون نو است / تکرار قافیه: «یاد» در بیت نخست و دوم بازآمده است که در گذشته رواج نداشته است.

قالب غزل است. / تلمیح در مضمون سازی نقش فعالی دارد / محور عمودی شعر قوی نیست و سخنور تک بیت گوست / اسلوب معادله در بیت دوم دیده می‌شود.ب)یک مجاز در بیت سوم مشخّص کنید.–  سر: مجاز از ذهن

مسعود رهگذر
۲۳ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

۱- ابیات زیر را از نظر مضمون بررسی کنید:

بخیۀ کفشم اگر دندان نما شد، عیب نیست / خنده می‌آرد همی بر هرزه گردی‌های من / پیام: تباه کردن عمر

ریشۀ نخل کهن سال از جوان افزون تر است / بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را (صائب تبریزی) / پیام: بیشتر دلبستگی داشتن پیر به دنیا

سخنور از تصاویر مربوط به واقعیات و تجربیات روزمره مانند: بخیه کفش و ریشه نخل همچنین زبان کوچه مانند: هرزه گردی و خنده آمدن بهره گرفته است. / هر دو بیت از ضرب المثلهای رایج اند.

۲- زبان فارسی در دورۀ صفویان چه موقعیت و جایگاهی داشت؟

– هر چند شاهان صفوی در ترویج و نفوذ زبان ترکی در ایران نقش بسزایی داشتند و به شعر ستایشی و درباری و عاشقانه‌های زمینی بی توجه بودند؛ اما کم و بیش به زبان فارسی نیز کتاب نوشته یا شعر گفته اند و به نوعی علاقه نشان داده اند. افزون بر آن، برخی از ایشان مقام شیخی و رهبری طریقت داشتند و از این رو لازم می‌دانستند خود را در چنین مقام فرهنگی نگاه دارند، علاوه بر این با رؤسای مذاهب در تماس نزدیک بودند و از طرف دیگر، رقبایی چون شاهان عثمانی و هندی داشتند که آنها نیز به مسائل فرهنگی توجه نشان می‌دادند. این عوامل باعث شده بود که به طور کلی شعر و شاعری و معماری و انواع هنر مورد توجه قرار گیرد.

۳- ویژگی‌های عمده شعر بیدل را با توجه به غزل زیر بررسی کنید:

برق با شوقم شراری بیش نیست / شعله طفل نی سواری بیش نیست

لاله و گل زخمی خمیازه اند / عیش این گلشن خماری بیش نیست

تا به کی نازی به حسن عاریت؟ / ما و من آیینه داری بیش نیست

می‌رود صبح و اشارت می‌کند / کاین گلستان خنده واری بیش نیست

غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط / از تنک آبی کناری بیش نیست

ای شرر، از همرهان غافل مباش / فرصت ما نیز باری بیش نیست

بیدل، این کم همّتان بر عزّ و جاه / فخرها دارند و عاری بیش نیست (بیدل دهلوی)

قالب شعر غزل است/ ردیف طولانی و خوش آهنگ: بیش نیست / مضمون بدیع و گاه دور از ذهن:‌ لاله و گل زخمی خمیازه اند؛ عیش این گلشن خماری بیش نیست/ استعاره‌های رنگین: شرر استعاره از یاران ناپایدار است؛ گلستان استعاره از دنیا / تخیل‌های رمزآمیز شاعرانه: خمیازه استعاره از شکفتن است / ابهام و پیچیدگی: برخی از مصراع‌‌ها مبهم است؛ مانند: غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط؛ از تنک آبی کناری بیش نیست / پیام: ناپایداری جهان مادی

کالبدشکافی چامه بیدل

برق با شوقم شراری بیش نیست / شعله طفل نی سواری بیش نیست

قلمرو زبانی: برق: آذرخش / شوق: شور و عشق / شرار: اخگر / قلمرو ادبی: برق با شوقم شراری بیش نیست: تشبیه / شعله طفل نی سواری بیش نیست: تشبیه / واج آرایی «ش» / ردیف و واژه آراییبیش نیست

بازگردانی: آذرخش در برابر شور و عشق من مانند اخگر بی ارزش است. شعله نیز در برابر عشق من مانند کودک نی سوار است.

پیام: شور و عشق فراوان سخنور

لاله و گل زخمی خمیازه اند / عیش این گلشن خماری بیش نیست

قلمرو زبانی: عیش: خوشگذرانی / گلشن: گلستان / خمار: سردرد پس از مستی / قلمرو ادبی: لاله و گل زخمی خمیازه اند: جانبخشی / خمیازی: استعاره از شکفتن / گلشن: استعاره از جهان / مصراع دوم تشبیه دارد

بازگردانی: لاله و گل می‌پژمرند؛ زیرا پیش از آن در این جهان شکفته اند. آری خوشی این جهان فقط سردردی بی ارزش است.

پیام: بی ارزشی خوشی جهان

تا به کی نازی به حسن عاریت؟ / ما و من آیینه داری بیش نیست

قلمرو زبانی: حسن: زیبایی / عاریت: زودگذر / آیینه دار: کسی که آیینه را در پیش عروس یا هر کس دیگر نگه دارد / قلمرو ادبی: مصراع دوم تشبیه دارد

بازگردانی: چقدر به زیبایی زودگذرت می‌نازی؟ ما در این جهان فقط کنیز این جهانیم و زیبایی از خود نداریم.

پیام: بی ارزشی زیبایی‌‌های این جهانی

می‌رود صبح و اشارت می‌کند / کاین گلستان خنده واری بیش نیست

قلمرو زبانی: کاین: که این / قلمرو ادبی: صبح می‌رود: جانبخشی/ گلستان: گیتی / خنده وار: تشبیه /

بازگردانی: بامداد می‌گذرد و به ما می‌گوید که این جهان فقط مانند خنده ای بی ارزش و زودگذر است.

پیام: بی ارزشی جهان مادی

غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط / از تُنُک آبی کناری بیش نیست

قلمرو زبانی: وهم: توهم / محیط: اقیانوس؛ ژرفابه / تنک: نازک؛ کمی / کنار: ساحل / قلمرو ادبی: غرقۀ وهمیم: استعاره پنهان / محیط: استعاره از جهان / این محیط از تُنُک آبی کناری بیش نیست: تشبیه

بازگردانی: ما دچار توهم شده‌ایم وگرنه می‌دیدیم که اقیانوس این جهان هیچ آبی ندارد و در بنیاد ساحل است.

پیام: بی ارزشی جهان مادی

ای شرر، از همرهان غافل مباش / فرصت ما نیز باری بیش نیست

قلمرو زبانی: شرر: اخگر / قلمرو ادبی: شرر: استعاره از دوست بی وفا

بازگردانی: ای دوست زودگذر و بی وفا بی توجه به همراهانت نباش؛ زیرا فرصت همیشه دست نمی‌دهد.

پیام: اندرز به یار بی وفا

۴- چه عواملی موجب شد شاعران ایرانی به دربار هند روی آورند؟

– در این دوره از یک سو به دلیل کم توجّهی و بی مهری شاهان صفوی نسبت به شاعران و از سوی دیگر شاعرنوازی و ادب گرایی سلاطین هند، شاعران به دربارهای هند روی آوردند.

۵- شهرت محتشم کاشانی در چه نوع شعر و قالب شعری است؟ در این مورد توضیح دهید.

– در سرودن شعر مذهبی معروف و ترکیب بند عاشورایی او زبانزد است. ترکیب بند شعری است چند بخشی که هر بخش آن از نظر قافیه و درون مایه همانند قصیده یا غزل است. این بخش‌ها را بیت مصرع متفاوت و نامکرری به هم می‌پیوندد.

۶- در قرن هشتم تأثیرپذیری از گذشتگان چگونه در شعر خواجوی کرمانی و حافظ جلوه گر شد؟

– خواجو چند مثنوی به پیروی از پنج گنج نظامی سروده استحافظ نیز در غزل از خواجو اثر پذیرفته است.

۷- ابیات زیر را بخوانید و به پرسش‌ها پاسخ دهید:

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی (سنایی)

چو او شهر ایران به گشتاسب داد / نیامد تو را هیچ از آن تخت یاد (فردوسی)

الف) مجاز را در بیت‌های بالا بیابید و معنای حقیقی و غیرحقیقی هر کدام را مشخص کنید.

– لب و دندان: مجاز از همه وجود / تخت: مجاز از فرمانروایی

ب) نشانه‌های هجایی و پایه‌های آوایی بیت‌ها را مشخص کنید.

خط عروض: لَبُ دَندانِ سَنایی هَمِ تُوْحیدِ تُ گویَد / مَگَرَز آتَشِ دوزَخ بُوَدَش رویِ رَهایی (سنایی)

پایه‌های آوایی لَ بُ دَن دا نِ  سَ  نا  یی ه َ مِ  تُوْ  حی دِ  تُ  گو  یَد
پایه‌های آوایی مَ  گَ  رَز  آ تَ شِ  دو  زَخ بُ  وَ  دَش  رو یِ  رَ  ها  یی
نشانه‌های هجایی  UUـ ـ UU ـ ـ  UUـ ـ UU ـ ـ
وزن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن

خط عروض: چُ او شَهرِ ایران بِ گُشتاسب داد / نَیامد تُ را هیچ زان تخت یاد (فردوسی)

پایه‌های آوایی چُ او شَه      رِ  ای  ران بِ  گُش  تا سب  دا  د
پایه‌های آوایی نَ  یا  مَد تُ را  هی چ  زان  تَخ ت   یا  د
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ  Uـ ـ U ـ ـ  Uـ U
وزن فعولن فعولن فعولن فعل
مسعود رهگذر
۰۲ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر