صحیفه در معنای کتاب، نامه و ورق، دفتر به کار میرود. در این درس به معنای کتاب است.
۲- متن درس را از نظر حذف فعل بررسی کنید و نوع حذفها را بنویسید.
رج سوم حذف به قرینۀ لفظی: چه حرف تازهای برای نوشتن [مانده است]. / رج ششم حذف به قرینۀ لفظی: و من از آن تو [هستم].
◄قلمرو ادبی:
۱- دو نمونه آرایۀ تشخیص در متن درس بیابید.
رج دوم: جان صادق من آن را برای تو ترسیم نکرده باشد؟ / رج هشتم: عشق جاودانی معشوق را جوان میبیند.
رج پایانی: همانجا که شاید اینک دست زمان و صورت ظاهرش، مرده نشانش بدهند.
۲- در متن، نمونهای از استفهام انکاری مشخص کنید.
چه حرف تازهای برای گفتن مانده است یا چه چیز تازهای برای نوشتن؟
◄قلمرو فکری:
۱- شکسپیر برای عشق جاودانی، چه ویژگیهایی را برمیشمارد؟
عشق جاودانی وصف ناپذیر و نانوشتنی است، دلبر نیز همیشه جوان و دوست داشتنی است؛ دلشده راستین ظاهربین نیست و همیشه به دلبرش عشق میورزد. سخنور همیشه از عشق میگوید و این موضوع هیچ گاه برایش کهنه نمیشود.
۲- در سطرهای زیر بر چه نکتهای تاکید شده است؟
چه حرف تازهای برای گفتن مانده است یا چه چیز تازهای برای نوشتن که / بتواند عشق مرا یا سجایای ارزشمند تو را بازگو کند.
عشق در قالب واژهها نمیگنجد؛ بی پایان و بسیار والاست و به زبان نمیآید. دلبر من نیز بسیار ارزشمند و وصف ناشدنی است.
۳- مضمون بیت زیر از کدام بخش از سروده شکسپیر قابل دریافت است؟
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب / کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
بازگردانی: غم عشق یک داستان بیشتر نیست؛ ولی جای شگفتی است که از هر زبانی درباره عشق میشنوم تکراری نیست.
حافظ به نامکرر و نو بودن سخن عشق نمونش دارد و شکسپیر هم در قسمتی از غزلواره اش از عشق گفتن را کهنه نمیشمارد و بازگفت آن را همواره تازه میداند. این پیام، در بخش زیر نیز یافت میشود:
هر روز باید ذکری واحد را مکرر بخوانم/ و آن چه را قدیمی است قدیمی ندانم که تو از آن منی و من از آن تو / درست مانند نخستین باری که نام زیبای تو را تلاوت کردم.
١ – این بخش از سروده «پابلو نرودا» را از نظر کاربرد «نماد» بررسی کنید.
نان را از من بگیر اگر می خواهی ، هوا را از من بگیر، اما خنده ات را نه . گل سرخ را از من مگیر. نان، هوا : نماد زندگی مادی گل سرخ : نماد عشق
۲- در این قسمت از متن درس، شاعر از کدام آرایه های ادبی بهره گرفته است؟
«… اما خنده ات که رها می شود و پرواز کنان در آسمان مرا می جوید/ تمامی درهای زندگی را به رویم می گشاید
تشخیص : خنده کسی را بجوید تناسب : رها ، پرواز ، آسمان / در گشودن: کنایه از گره گشایی / درهای زندگی: استعاره پنهان زندگی مانند خانه ای است که درهای پنهان دارد.
جواب قلمرو فکری درس 17 فارسی دوازدهم
۱- درک و دریافت خود را از متن زیر بنویسید.
« و اگر دیدی، به ناگاه / خون من بر سنگ فرش خیابان جاری است / بخند، زیرا خنده توا برای دستان من ، شمشیری است آخته » خنده معشوق زندگی بخش است . نیرو بخشی عشق
۲ – متن درس را با مفهوم سروده زیرمقایسه کنید.
چه خوش فرمود آن پیر خردمند وزین خوشتر نباشد در جهان پند
قلمرو ادبی: (واج آرایی حرف دال باز گردانی: آن پیر دانا چه خوب گفت و پندی در جهان از این سخن زیباتر و بجاتر نباشد پیام: اندرز اگر خونین دلی از جور ایام «لب خندان بیاور چون لب جام»
قلمرو زبانی: جور: ستم/ ایام: روزگارا
قلمرو ادبی: خونین دلی: کنایه از اندوهگین بودن لب خندان بیاور: کنایه از همیشه خندیدن / جور ایام: جانبخشی چون لب جام: تشبیه / لب جام: استعاره خونین دل و خندان: تضاد/ تضمین شعر حافظ با کمی تغییر باز گردانی: اگر از ستم روزگار اندوهگین هستی، مانند لب جام لب خندان داشته باش و همیشه بخند
پیام: هنگام غم لب خندان داشته باش
به پیش اهل دل گنجی است شادی که دستاورد بی رنجی است شادی
قلمرو زبانی: پیش: نزد/ دستاورد: نتیجه، پیامد، حاصل آنچه با تلاش به دست می آید/ پیش اهل دل: وابسته وابسته
قلمرو ادبی: اهل دل: کنایه از صاحب دل و عارف / شادی گنجی است: تشبیه / گنج و رنج: جناس باز گردانی: نزد صاحب دلان شادی گنج است و شادی نتیجه بی رنجی است.
پیام: شادی
به آن کس می رسد زین گنج بسیار که باشد شادمانی را سزاوار
قلمرو زبانی: سزاوار: شایسته
قلمرو ادبی: کنایه گنج: استعاره از شادی واج آرایی : «س» باز گردانی: گنج شادی بسیار به آن کسی می رسد که شایسته شادمانی باشد
پیام: شادی شایستگی می خواهد
چو گل هرجا که لبخند آفرینی به هر سو رو کنی لبخند بینی
قلمرو ادبی: کنایه از جانبخشی / چو گل: تشبیه البخند آفریدن: استعارها سو و رو: جناس / بینی: ایهام تناسب (1میبینی ۲- دماغ که با رو تناسب دارد) باز گردانی: مانند گل هرجا که لبخند بزنی و شاد باشی به هر طرف که روی کنی از مردم لبخند می بینی پیام: لبخند بزن تا جهان به تو لبخند زند مشو در پیچ و تاب رنج و غم، گم به هر حالت تبستم کن، تبسم
قلمرو زبانی: تبسم دوم: نقش تبعیتکرارا حذف فعل آکن به قرینه لفظی
قلمرو ادبی: گم شدن در پیچ غم: کنایه از اندوه فراوان و همیشگی ا پیج و تاب رنج و غم: استعاره (رنج و غم مانند راه دشوار و پر پیچ و خم است) / واژه آرایی: تبسم باز گردانی: در پیچ و تاب رنج وغم، گم مشو و همیشه اندوهگین نباش و در هر حالتی لبخند بزن.
پیام: کنار گذاشتن غم
پاسخ : مفهوم هر دو بر ارزشمند بود شادی و لبخند اشاره دارد و اینکه لبخند زدن و شادی به انسان نیرو و امید می بخشد
۳- متن زیر را با توجّه به «نقشهای تبعی» بررسی کنید.
ما، پرندگان را نیز پیشوا و شهریاری است. نامش سیمرغ است و در پس کوه قاف، بلندترین کوه روی زمین، بر درختی بلند آشیان دارد.
نقشهای تبعی: پرندگان: بدل / شهریار: معطوف / بلندترین کوه روی زمین: گروه بدلی
قلمرو ادبی
۱- با توجّه به متن درس، هر یک از پرندگان زیر، نماد چه کسانی هستند؟
بلبل (افراد جمال پرست و عاشق عشق مجازی )
باز (جاه جو و مقام طلب)
۲- «وجه شبه» را در بیت زیر، مشخّص کنید؛ توضیح دهید شاعر برای بیان وجه شبه، از کدام آرایه ادبی دیگر بهره گرفته است؟
عاشق آن باشد که چون آتش بوَد / گرم رو، سوزنده و سرکش بوَد
مشبه: عاشق / چون: ادات تشبیه / مشبه به: آتش / وجه شبه: گرم رو، سوزنده و سرکش// وجه شبه دارای کنایه است.
۳- درباره تلمیح به کار رفته در بیت توضیح دهید؟
ز نیرنگ هوا و از فریب آز خاقانی / دلت خُلد است خالی ساز از طاووس و شیطانش (خاقانی) / آز: حرص / خلد: بهشت جاودان
بازگردانی: ای خاقانی، دلت مانند بهشت جاودان است. آن را از طاووس و شیطان، از نیرنگ هوا و از فریب حرص خالی کن.
بر پایه افسانهای طاووس پرنده بهشتی است. ازین رو ابلیس برای درآمدن به بهشت در تن ماری رخنه کرد و مار نیز به پای طاووسی پیچید و بدین شیوه ابلیس به بهشت درآمد.
قلمرو فکری
۱- معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
گل اگر چه هست بس صاحب جمال / حُسن او در هفتهای گیرد زوال
بازگردانی:اگرچه گل بسیار زیباست، ولی زیبایی او زود از بین میرود.
پیام:زودگذر بودن زیباییهای جهان
۲- بیت زیر با کدام بیت از درس ششم مناسبت دارد؟ دلیل خود را بنویسید.
شیرمردی باید این ره را شگرف / زانکه ره دور است و دریا ژرف ژرف
نی، حدیث راه پر خون میکند / قصههای عشق مجنون میکند
هر دو بیت اشاره به این دارد که راه عشق بسیار پرخطر و دشوار است.
۳- هر بیت زیر، یادآور کدام وادی از هفت وادی عشق است؟
الف) وصلت آن کس یافت کز خود شد فنا / هر که فانی شد ز خود، مردانهای است (عطّار) / وادی فقر و فنا؛ وادی هفتم
بازگردانی: کسی به وصال خدا می رسد که نابود شود. هر کس فانی شد او واقعا مرد است.
ب) دل چه بندی در این سرای مجاز / همّت پست کی رسد به فراز (سنایی) / وادی طلب؛ وادی نخست
بازگردانی:چرا به این جهان خاکی دل بسته ای. کسی که اراده پست دارد به جایگاه بالا نمی رسد.
پ) چشم بگشا به گلستان و ببین / جلوه آب صاف در گل و خار (هاتف اصفهانی) / وادی توحید؛ وادی پنجم
بازگردانی:چشمت را باز کن و ببین که خدا در همه جا جلوه کرده است. (آب نماد خدا و گل و خار نماد پدیدههای هستی اند.)
۴- با توجّه به آیه شریفه و سروده زیر، تحلیلی کوتاه از داستان «سی مرغ و سیمرغ» ارائه دهید.
﴿وَفِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾ = و در روی زمین براى اهل یقین، نشانههایى است و در وجود شما (نیز) نشانههایى است. پس چرا نمىنگرید؟
ای نسخه نامه الهی که توئی / وی آینه جمال شاهی که توئی.
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست / در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی (نجم رازی)
آدمی از دو بخش ساخته شده است: تن و روان. تن ما از جهان مادی و فرودین و روان ما از جهان برین و ایزدی ساخته شده است؛ ازین رو با خودشناسی می توان به خداشناسی دست یافت. در داستان سیمرغ نیز مرغان به رهروی پرداختند و سرانجام پس از رسیدن به کوه قاف دریافتند که سیمرغی که به دنبالش می گشته اند در درون خودشان قرار داشته است.
۱- متضادّ واژههای مشخّص شده را در متن درس بیابید.
◙ باید به داوری بنشینیم / شوق رقابتی است / در بین واژهها و عبارتها / و هر کدام میخواهند معنای صلح را مرادف اوّل باشند. (طاهره صفّارزاده) / مرادف: هم ردیف ( صلح ≠ جنگ)
◙ با اهل فنا دارد هر کس سر یکرنگی / باید که به رنگ شمع از رفتن سر خندد (بیدل دهلوی) ( یکرنگی ≠ تزویر)
بازگردانی: هر کس که می خواهد با اهل فنا دوست و یکرنگ باشد، باید مانند شمع در بند جانش نباشد و جانبازی کند.
۲- این شعر اخوان را با توجّه به موارد زیر بررسی کنید.
الف) استفاده از واژهها، ترکیبها و ساختارهای دستوری زبان کهن
همگنان: همگان / تاریک ژرف چاه پهناور: چاه تاریک ژرف پهناور / میدیده است: ماضی نقلی استمراری / هریوهٔ پاک آیین: هراتی پاک آیین / بر آن بر: دو حرف اضافه برای یک متمم و…
ب) کاربرد واژهها و ترکیبهای نوساخته
عرصهٔ ناوردهای هول، کوه کوهان، مرد مردستان
۲- در متن زیر گروههای اسمی و وابستههای پیشین و پسین را مشخص کنید.
– رخش بی مانند، با هزاران یادبود خوب خوابیده است. (رخش: هسته، موصوف / بی مانند: وابسته پسین، صفت بیانی) (با: حرف اضافه / هزاران: وابسته پیشین، صفت شمارشی اصلی / یادبود: هسته گروه اسمی / خوب: وابسته پسین، صفت بیانی)
◙ قلمرو ادبی
۱- کدام نوع لحن برای خوانش متن درس مناسب است؟ دلایل خود را بنویسید.
– لحن حماسی؛ زیرا داستان روایتی از داستانها و دلاوریها و پهلوانیهای رستم است و این درون مایه مناسب با لحن حماسی.
۲- «شغاد» و «رستم» نماد چه کسانی هستند؟
– شغاد: نماد مرد دورو و نابکار / رستم: نماد پهلوان یکرو و پهلوان
۳- قسمتهای زیر را از دید آرایههای ادبی بررسی کنید.
الف) این نخستین بار شاید بود / کان کلید گنج مروارید او گم شد (کلید: استعاره از خنده / گنج: استعاره از دهان / مروارید: استعاره از دندان)
ب) همگنان خاموش، / گرد بر گردش، به کردار صدف بر گرد مروارید (تشبیه؛ وجه شبه: به کردار؛ مشبه به: صدف بر گرد مروارید)
پ) پهلوان هفت خوان، اکنون / طعمۀ دام و دهان خوان هشتم بود (تشبیه؛ مشبه: پهلوان هفت خوان / مشبه: به طعمه) (دام خوان هشتم: اضافه تشبیهی) (دهان خوان هشتم: اضافه استعاری)
◙ قلمرو فکری
۱- مقصود نقّال از «قصه درد» چیست؟
– منظور کشته شدن رستم است.
۲- درباره مناسبت موضوعی متن درس با بیت زیر توضیح دهید.
یوسف، به این رها شدن از چاه دل مبند / این بار میبرند که زندانی ات کنند (فاضل نظری)
بازگردانی: ای یوسف، از اینکه از چاه درمی آورندت خوشدل نباش؛ زیرا می خواهند ببرندت و زندانی ات کنند که از چاه بدتر است.
– رستم از هفت خوان جان بدر برد؛ ولی هنگامی که برای گلگشت و شکار آمده بود، در دامی سهمگین افتاد و جان باخت. به دیگر عبارت از چاله به چاه افتاد. بیت صورت پرسش نیز همین پیام را میرساند.
۳- شاعر در این سروده، بر کدام مضامین اجتماعی تأکید دارد؟
– درباره نابکاری، دورویی و ناجوانمردی شغاد و بهمن سخن میگوید؛ همچنین بر جوانمردی رستم تأکید دارد که برای حفظ نام جان باخت و مرگ را بر زندگی پست و همراه با خواری برتر شمرد.
۴- اگر به جای شاعر بودید، این شعر را چگونه به پایان میرساندید؟