دوستداران ادبیات فارسی

پایگاه شخصی مسعود رهگذر،ادب و فرهنگ اصیل فارسی

دوستداران ادبیات فارسی

پایگاه شخصی مسعود رهگذر،ادب و فرهنگ اصیل فارسی

۱- ابیات زیر را از نظر مضمون بررسی کنید:

بخیۀ کفشم اگر دندان نما شد، عیب نیست / خنده می‌آرد همی بر هرزه گردی‌های من / پیام: تباه کردن عمر

ریشۀ نخل کهن سال از جوان افزون تر است / بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را (صائب تبریزی) / پیام: بیشتر دلبستگی داشتن پیر به دنیا

سخنور از تصاویر مربوط به واقعیات و تجربیات روزمره مانند: بخیه کفش و ریشه نخل همچنین زبان کوچه مانند: هرزه گردی و خنده آمدن بهره گرفته است. / هر دو بیت از ضرب المثلهای رایج اند.

۲- زبان فارسی در دورۀ صفویان چه موقعیت و جایگاهی داشت؟

– هر چند شاهان صفوی در ترویج و نفوذ زبان ترکی در ایران نقش بسزایی داشتند و به شعر ستایشی و درباری و عاشقانه‌های زمینی بی توجه بودند؛ اما کم و بیش به زبان فارسی نیز کتاب نوشته یا شعر گفته اند و به نوعی علاقه نشان داده اند. افزون بر آن، برخی از ایشان مقام شیخی و رهبری طریقت داشتند و از این رو لازم می‌دانستند خود را در چنین مقام فرهنگی نگاه دارند، علاوه بر این با رؤسای مذاهب در تماس نزدیک بودند و از طرف دیگر، رقبایی چون شاهان عثمانی و هندی داشتند که آنها نیز به مسائل فرهنگی توجه نشان می‌دادند. این عوامل باعث شده بود که به طور کلی شعر و شاعری و معماری و انواع هنر مورد توجه قرار گیرد.

۳- ویژگی‌های عمده شعر بیدل را با توجه به غزل زیر بررسی کنید:

برق با شوقم شراری بیش نیست / شعله طفل نی سواری بیش نیست

لاله و گل زخمی خمیازه اند / عیش این گلشن خماری بیش نیست

تا به کی نازی به حسن عاریت؟ / ما و من آیینه داری بیش نیست

می‌رود صبح و اشارت می‌کند / کاین گلستان خنده واری بیش نیست

غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط / از تنک آبی کناری بیش نیست

ای شرر، از همرهان غافل مباش / فرصت ما نیز باری بیش نیست

بیدل، این کم همّتان بر عزّ و جاه / فخرها دارند و عاری بیش نیست (بیدل دهلوی)

قالب شعر غزل است/ ردیف طولانی و خوش آهنگ: بیش نیست / مضمون بدیع و گاه دور از ذهن:‌ لاله و گل زخمی خمیازه اند؛ عیش این گلشن خماری بیش نیست/ استعاره‌های رنگین: شرر استعاره از یاران ناپایدار است؛ گلستان استعاره از دنیا / تخیل‌های رمزآمیز شاعرانه: خمیازه استعاره از شکفتن است / ابهام و پیچیدگی: برخی از مصراع‌‌ها مبهم است؛ مانند: غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط؛ از تنک آبی کناری بیش نیست / پیام: ناپایداری جهان مادی

کالبدشکافی چامه بیدل

برق با شوقم شراری بیش نیست / شعله طفل نی سواری بیش نیست

قلمرو زبانی: برق: آذرخش / شوق: شور و عشق / شرار: اخگر / قلمرو ادبی: برق با شوقم شراری بیش نیست: تشبیه / شعله طفل نی سواری بیش نیست: تشبیه / واج آرایی «ش» / ردیف و واژه آراییبیش نیست

بازگردانی: آذرخش در برابر شور و عشق من مانند اخگر بی ارزش است. شعله نیز در برابر عشق من مانند کودک نی سوار است.

پیام: شور و عشق فراوان سخنور

لاله و گل زخمی خمیازه اند / عیش این گلشن خماری بیش نیست

قلمرو زبانی: عیش: خوشگذرانی / گلشن: گلستان / خمار: سردرد پس از مستی / قلمرو ادبی: لاله و گل زخمی خمیازه اند: جانبخشی / خمیازی: استعاره از شکفتن / گلشن: استعاره از جهان / مصراع دوم تشبیه دارد

بازگردانی: لاله و گل می‌پژمرند؛ زیرا پیش از آن در این جهان شکفته اند. آری خوشی این جهان فقط سردردی بی ارزش است.

پیام: بی ارزشی خوشی جهان

تا به کی نازی به حسن عاریت؟ / ما و من آیینه داری بیش نیست

قلمرو زبانی: حسن: زیبایی / عاریت: زودگذر / آیینه دار: کسی که آیینه را در پیش عروس یا هر کس دیگر نگه دارد / قلمرو ادبی: مصراع دوم تشبیه دارد

بازگردانی: چقدر به زیبایی زودگذرت می‌نازی؟ ما در این جهان فقط کنیز این جهانیم و زیبایی از خود نداریم.

پیام: بی ارزشی زیبایی‌‌های این جهانی

می‌رود صبح و اشارت می‌کند / کاین گلستان خنده واری بیش نیست

قلمرو زبانی: کاین: که این / قلمرو ادبی: صبح می‌رود: جانبخشی/ گلستان: گیتی / خنده وار: تشبیه /

بازگردانی: بامداد می‌گذرد و به ما می‌گوید که این جهان فقط مانند خنده ای بی ارزش و زودگذر است.

پیام: بی ارزشی جهان مادی

غرقۀ وهمیم؛ ور نه این محیط / از تُنُک آبی کناری بیش نیست

قلمرو زبانی: وهم: توهم / محیط: اقیانوس؛ ژرفابه / تنک: نازک؛ کمی / کنار: ساحل / قلمرو ادبی: غرقۀ وهمیم: استعاره پنهان / محیط: استعاره از جهان / این محیط از تُنُک آبی کناری بیش نیست: تشبیه

بازگردانی: ما دچار توهم شده‌ایم وگرنه می‌دیدیم که اقیانوس این جهان هیچ آبی ندارد و در بنیاد ساحل است.

پیام: بی ارزشی جهان مادی

ای شرر، از همرهان غافل مباش / فرصت ما نیز باری بیش نیست

قلمرو زبانی: شرر: اخگر / قلمرو ادبی: شرر: استعاره از دوست بی وفا

بازگردانی: ای دوست زودگذر و بی وفا بی توجه به همراهانت نباش؛ زیرا فرصت همیشه دست نمی‌دهد.

پیام: اندرز به یار بی وفا

۴- چه عواملی موجب شد شاعران ایرانی به دربار هند روی آورند؟

– در این دوره از یک سو به دلیل کم توجّهی و بی مهری شاهان صفوی نسبت به شاعران و از سوی دیگر شاعرنوازی و ادب گرایی سلاطین هند، شاعران به دربارهای هند روی آوردند.

۵- شهرت محتشم کاشانی در چه نوع شعر و قالب شعری است؟ در این مورد توضیح دهید.

– در سرودن شعر مذهبی معروف و ترکیب بند عاشورایی او زبانزد است. ترکیب بند شعری است چند بخشی که هر بخش آن از نظر قافیه و درون مایه همانند قصیده یا غزل است. این بخش‌ها را بیت مصرع متفاوت و نامکرری به هم می‌پیوندد.

۶- در قرن هشتم تأثیرپذیری از گذشتگان چگونه در شعر خواجوی کرمانی و حافظ جلوه گر شد؟

– خواجو چند مثنوی به پیروی از پنج گنج نظامی سروده استحافظ نیز در غزل از خواجو اثر پذیرفته است.

۷- ابیات زیر را بخوانید و به پرسش‌ها پاسخ دهید:

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی (سنایی)

چو او شهر ایران به گشتاسب داد / نیامد تو را هیچ از آن تخت یاد (فردوسی)

الف) مجاز را در بیت‌های بالا بیابید و معنای حقیقی و غیرحقیقی هر کدام را مشخص کنید.

– لب و دندان: مجاز از همه وجود / تخت: مجاز از فرمانروایی

ب) نشانه‌های هجایی و پایه‌های آوایی بیت‌ها را مشخص کنید.

خط عروض: لَبُ دَندانِ سَنایی هَمِ تُوْحیدِ تُ گویَد / مَگَرَز آتَشِ دوزَخ بُوَدَش رویِ رَهایی (سنایی)

پایه‌های آوایی لَ بُ دَن دا نِ  سَ  نا  یی ه َ مِ  تُوْ  حی دِ  تُ  گو  یَد
پایه‌های آوایی مَ  گَ  رَز  آ تَ شِ  دو  زَخ بُ  وَ  دَش  رو یِ  رَ  ها  یی
نشانه‌های هجایی  UUـ ـ UU ـ ـ  UUـ ـ UU ـ ـ
وزن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن

خط عروض: چُ او شَهرِ ایران بِ گُشتاسب داد / نَیامد تُ را هیچ زان تخت یاد (فردوسی)

پایه‌های آوایی چُ او شَه      رِ  ای  ران بِ  گُش  تا سب  دا  د
پایه‌های آوایی نَ  یا  مَد تُ را  هی چ  زان  تَخ ت   یا  د
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ  Uـ ـ U ـ ـ  Uـ U
وزن فعولن فعولن فعولن فعل
مسعود رهگذر
۰۲ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کارگاه متن پژوهی

قلمرو زبانی

۱- معادل معنایی واژه های زیر را از متن درس بیابید.

◙ زنگ: جرس                                   ◙ کوچ: رحیل                                                    ◙ واجب گردانیدن: فرض

۲- در مصراع زیر «جولان» چه معنایی دارد؟

زان جا به جولان تا خط لبنان برانیم/ جولان: تاخت و تاز

۳- نقش واژه ها را مشخص کنید.

◙ گاه سفر آمد برادر، ره دراز است /  پروا مکن، بشتاب، همّت چاره ساز است

◙ [ای] برادر/ گاه سفر آمد/ ره دراز است /  پروا مکن/ بشتاب/ همّت چاره ساز است (شش جمله)

برادر: منادا / ره: نهاد / چاره ساز: مسند

۴- سه واژۀ مهم املایی از متن درس بیابید و معادل معنایی آنها را بنویسید.

سفر / سدِّ / رحیل / جرس / برخاست  / قِبطیان / فرض / داغ / عَلم / قدس / مقصد /

قلمرو ادبی

۱- از متن درس برای هر یک از آرایه های ادبی زیر، نمونه ای بیابید و بنویسید.

جناس همسان: جولان (۱- سرزمینی در سوریه، ۲- تاخت و تاز) / جناس ناهمسان: کشت، پشت

 

۲- مفهوم کنایه های زیر را بنویسید.

◙ برگ سفر بر باره بستن: کنایه از آماده سفر شدن / ◙ عَلَم بر دوش گرفتن: آماده حرکت شدن

قلمرو فکری

۱- در بیت زیر، منظور شاعر از فرعونیان و قبطیان و موسی (ع) چیست؟

◙ وادی پر از فرعونیان و قبطیان است / موسی جلودار است و نیل اندر میان است.

منظور سراینده اسرائیلیانی است که فلسطین را اشغال کرده اند. / موسی: رهبر انقلاب

۲- معنی و مفهوم بیت پنجم را به نثر روان بنویسید.

بازگردانیزمان سفر رسیده است. باید حرکت کنیم و خودمان را به وادی ایمن که جایی مقدس است برسانیم.

۳- آیا می‌توان شعر بانگ جرس را نوعی حماسه دانست؟ چرا؟

حماسه طبیعی نیست؛ زیرا همه ویژگی های حماسه طبیعی را ندارد؛ ولی زمینه قهرمانی را دارد.

چهار زمینه حماسه: داستانی و روایی/ ملی / قهرمانی / شگفت آوری

۴- مقصود از مصراع «پا در رکاب راهوار خویش دارند» چیست؟ – آماده حرکت و سفر شدند

۵- در مصراع «تخت و نگین از دست اهریمن بگیریم» منظور شاعر از «تخت و نگین اهریمن» چیست؟

فرمانروایی و حکومت اسرائیلیان

مسعود رهگذر
۲۸ دی ۰۱ ، ۰۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قلمرو زبانی

۱- از متن درس، برای هر یک از معانی زیر، واژه‌های معادل بیابید.

– باد گرم مهلک (سَموم) – تماشا (نظاره) – آویزان (معلّق)  – نگرش (تلقی)

۲- چهار گروه اسمی که اهمیّت املایی داشته باشند، از متن درس بیابید و بنویسید.

 تلألؤ ماه – غم غربت – ماوراءالطبیعه – نشئه و خوشی – سَموم سرد – دریای سبز معلّق – علم مصلحت اندیش – گشت و گذار

۳- به انواع دیگر از «وابسته‌های وابسته» توجّه کنید:

الف) صفتِ صفت: اسم + ــِـ + صفت + ـِـ + صفت

برخی از صفت‌ها، صفت‌های همراه خود را بیشتر معرّفی می‌کنند و درباره ویژگی‌های آنها توضیح می‌دهند؛ این صفت با صفت همراه خود، یک جا وابسته هسته می‌شود. مانند:

– پیراهنِ (هسته) آبیِ (صفت) روشن (صفت)

رنگِ  <== سبزِ <==  چمنی

در نمونه‌های بالا، واژه‌های «روشن» «چمنی» وابسته وابسته از نوع «صفتِ صفت» هستند.

ب) قید صفت: کلمه‌ای است که درباره اندازه و درجه صفت پس از خود توضیح می‌دهد؛ مانند:

– دوستِ (هسته) بسیار (قید) مهربان (صفت)

– شرایطِ <== تقریباً ==> پایدار

واژه‌های «بسیار» و «تقریباً» وابسته وابسته، از نوع «قیدِ صفت» هستند.

– در کدام گروه‌‌های اسمی زیر، «وابسته وابسته» به کار رفته است؟ نوع هریک را مشخّص کنید.

– تموز سوزان کویر ==> وابسته وابسته ندارد.

– سه دست (ممیّز) لباس ایرانی

– قلب آن (صفت مضاف‌الیه) کویر

– این معمار خوش ذوق ==> وابسته وابسته ندارد.

– هوای نسبتاً (قید صفت) پاک

– شاگرد حوزه ادبی (صفت مضاف‌الیه)

۴- عبارت زیر را با توجّه به نمودار «الف» و «ب» بررسی کنید.

– آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظاره آسمان رفته بودم.

الف) نوع جمله ها: دو جمله ساده

 آن (صفت اشاره) شب (هسته)          روی (هسته) بام (مضاف‌الیه) خانه (مضاف‌الیه مضاف‌الیه)

ب) نقش دستوری واژه‌های مشخّص شده

آن شب: گروه نهادی                 نظاره آسمان: گروه متمّمی

قلمرو ادبی

۱- آرایه‌ای ادبی را در بند «نهم» درس مشخّص کنید.

تلمیح (ناله‌های گریه آلود حضرت علی بر سر چاه) – تشبیه (آسمان کویر به نخلستان خاموش) – اضافه تشبیهی (مشت خونین و بی‌تاب قلب / باران سکوت) – مجاز (مدینه پلید مجاز از مردم کوفه) – تشخیص (قلب کویر بی فریاد)

۲- دو نمونه «تلمیح» در متن درس بیابید و توضیح دهید.

الف) ناله‌ای گریه آلود آن امام راستین که سر در چاه می‌کرد و می‌گریست ==> تلمیح به داستان گریستن حضرت علی (ع) بر سر چاه
ب) برای شناختن محمّد و دیدن صحرایی که آواز پر جبرئیل همواره  در زیر غرفه بلند آسمانش به گوش می‌رسد ==> تلمیح به کتاب و «آواز پر جبرئیل» اثر شهاب‌الدّین سهروردی

۳- متن درس، بخشی از «سفرنامه» محسوب می‌شود یا «حسب حال»؟ دلیل خود را بنویسید.

حسب حال است؛ زیرا نویسنده به شرح و احوال زندگی خود می‌پردازد و گزارشی از خاطرات دوران کودکی خود را بیان می‌کند.

قلمرو فکری

۱- در متن درس، چه کسی به «جوینده‌ای تشنه» مانند شده است؟ چرا؟

شاگردان مدرسه؛ زیرا نه به زور «حاضر و غائب» بلکه به خاطر نیروی ارادت و ایمان سر کلاس درس حاضر می‌شدند و کاملاً شیفته علم بودند.

۲- نویسنده با مقایسه زندگی روستایی و زندگی شهری، به چه تفاوت‌هایی اشاره دارد؟

اینکه دیدگاه مردم شهر یک دید مادی‌گرایانه به دنیاست؛ اما مردم روستا نگرشی کاملاً معنوی و عاطفی دارند.

۳- مضمون کلّی هر سروده زیر، از سهراب سپهری، با کدام بخش از متن درس ارتباط دارد؟

الف) در کف‌ها کاسه زیبایی، / بر لب‌ها تلخیِ دانایی / شهرِ تو در جای دگر / ره  می‌بَر با پای دگر.

پیام: دانایی سبب هجرت است.

ارتباط با: امّا در آستانه میوه دادن درختی که جوانی را به پایش ریخته بود و در آن هنگام که بهار حیات علمی و اجتماعی‌اش فرا رسیده بود. ناگهان منقلب شد. شهر را و گیر و دار شهر را رها کرد و چشم‌ها را منتظر گزاشت و به دهی آمد که هرگز در انتظار آمدن چون او کسی نبود.

ب) من نمازم را وقتی می‌خوانم / که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو / من نمازم را پی تکبیره ‌الحرام علف می‌خوانم / پی قد قامت موج

پیام: ستایش همه پدیده های طبیعی خداوند.

ارتباط با: و حتّی درختش، غارش، کوهش، هر صخره سنگش و سنگریزه‌اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا می‌شود.

مسعود رهگذر
۱۲ دی ۰۱ ، ۰۷:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قلمرو زبانی

1- مترادف هر واژه را بنویسید.

مفاتیح: کلیدها /  مستقر: ساکن /  متمکّن: ثروتمند

2- از متن درس، چهار ترکیب وصفی که اهمّیت املایی دارند، بیابید و بنویسید. - مشیت الهی / انعطاف جادوگرانه/ منبع بی شائبه

3- نمونه ای از کاربرد نقش تبعی بدَل در متن مشخص کنید. -

4- در بند دوم درس، در کدام جمله ها مفعول دیده می شود نهاد این جمله ها را مشخّص کنید. - با این حال، او نیز مانند مادرم توکّلی داشت که به او مقاومت و استحکام اراده می‌بخشید. از بحران‌های عصبی، که امروز رایج است و تحفۀ برخورد فرهنگ شرق با غرب است، در آن زمان خبری نبود. هر عصب و فکر به منبع بی شائبۀ ایمان وصل بود که خوب و بد را به عنوان مشیت الهی می‌پذیرفت. به این زندگیِ گذرا آن قدرها دل نمی‌بست که پیشامد ناگوار را فاجعه ای بینگارد و در نظرش اگر یک روی زندگی زشت می‌شد، روی دیگری بود که بشود به آن پناه برد.

قلمرو ادبی

1- کدام عبارت درس، به ویژگی سهلِ ممتنع بودنِ سبک سعدی اشاره دارد؟ این تنها، خصوصیت سعدی است که سخنش به سخن همه شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد. در زبان فارسی، احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و در عین حال، نظیر حرف زدن او را هر روز در هر کوچه و بازار می‌شنویم.

2- به بیت زیر از سعدی توجّه کنید:

هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای؟ / من در میان جمع و دلم جای دیگر است

همان طور که می بینید واژه های، «حاضر» و «غایب » هم زمان، به پدیده ای واحد نسبت داده شده اند و به بیان دیگر، غایب، صفت حاضر، واقع شده است.

به نظر شما چنین امری ممکن است؟

انسانی که حاضر است، نمی تواند غایب باشد؛ چون این دو صفت، متناقض اند؛ یعنی جمع شدن آنها باهم ناممکن است؛ چون هر یک، وجود دیگری را نقض می کند؛ با این حال، شاعر چنان آن دو را هنرمندانه، در کلام خود به کار برده است که زیبا، اقناع کننده و پذیرفتنی می نماید. به این گونه کاربرد مفاهیمِ متضاد، آرایه «متناقض نما» (پارادوکس) می گویند.

آرایه متناقض نما را در دو سروه قیصر امین پور بیابید.

الف) کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق / بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی / متناقض نما: آرامش طوفانی

ب) بارها از تو گفته ام از تو / بارها از تو، بارها با تو

ای حقیقی ترین مجاز، ای عشق!/ ای همه استعاره ها با تو / متناقض نما: حقیقی ترین مجاز

فرق تضاد و متناقض نما: تضاد یعنی وجود دو چیز متضاد؛ ولی در متناقض نما دو امر متضاد با هم جمع شده اند.

قلمرو فکری

1- نویسنده برای قصّه های ایرانی چه ویژگی هایی را برمی شمارد؟ - پررنگ و نگار / پرّان و نرم

2- معنی و مفهوم جمله های زیر را بنویسید.

■ سراچه ذهنم آماس می کرد. = بسیار می آموختم و بهره می بردم.

■ از فرط هیجان لکُّه می دویدم. = از بسیاری خوشحالی و شادی آهسته می دویدم.

3- درک و دریافت خود را از عبارت زیر بنویسید.

هر عصب و فکر به منبع بی شائبه ایمان وصل بود که خوب و بد را به عنوان مشیّت الهی می پذیرفت.

مسعود رهگذر
۱۲ دی ۰۱ ، ۰۷:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مسعود رهگذر
۰۱ دی ۰۱ ، ۰۳:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خودارزیابی

۱- معنای حقیقی و مجازی را در واژه های مشخص شده بررسی کنید:

الف) درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصر خسرو)

معنای حقیقی: رستنی / مجاز: وجود / معنای حقیقی: ابزاری که می‌چرخد / مجاز: فلک، آسمان

بازگردانی: اگر درخت وجود تو بار دانش بگیرد، آسمان آبی را فرمانبردار خودت می‌کنی.

ب) سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی / چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی (سعدی)

معنای حقیقی: اندام بدن / مجاز: قصد

بازگردانی: امشب قصد آن ندارد که آفتابی برآید. چه خیال‌هایی از ذهن من گذر کرد ولی خوابم نبرد.

پ) سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق (مولوی)

معنای حقیقی: اندام بدن / مجاز: خود فرد یا دل او

بازگردانی: آدمی می‌خواهم که دلش از فراق شرحه شرحه شده باشد تا شرح درد عشقم را به اوبگویم / شرحه شرحه: پاره پاره

۲- در سروده های زیر مجاز را مشخّص کنید:

الف) فردا که آن شهر خاموش / در حلقه شهربندان دشمن / از خواب دوشینه برخاست / دیدند / زان مرغ فریاد و آتش / خاکستری سرد برخاست (شفیعی کدکنی)

فردا: مجاز از آینده / شهر: مجاز از مردم شهر

بازگردانی: فردا که آن شهر خاموش / در حلقه شهربندان دشمن / از خواب دوشینه برخاست / دیدند / زان مرغ فریاد و آتش / خاکستری سرد برخاست.

ب) فریشتگان سنگ به وی می‌زدند که خاکی و آبی را چه رسد که حدیث کند؟ (رشیدالدین میبدی)

خاکی و آبیمجاز از انسان

بازگردانی: فرشتگان سنگ به او می‌زدند و می‌گفتند: بشر حق سخن گقتن ندارد.

پ) چرا چون لاله خونین دل نباشم / که با ما نرگس او سرگران کرد (حافظ)

نرگس: مجاز از چشم یار

بازگردانی: چرا مانند لاله خونین دل نباشم چراکه چشم یار به من بی محلی کرد / سرگران کردن: بی محلی کردن

ت) دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی / تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا (حافظ)

عالم: مجاز از مردم عالم / عذار: چهره

بازگردانی: دل مردم جهان را می‌سوزانی، هنگامی که چهره ات را می‌آرایی. تو از این کار که با کسی سازش نمی‌کنی چه سودی می‌بری / عذار: گونه

ث) برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را (شهریار)

نگین: مجاز از انگشتر

بازگردانی: ای گدای مسکین، برو و در خانه علی را بزن؛ زیرا او از کرمش انگشتر پادشاهی اش را به گدا می‌دهد.

۳ـ در بیت زیر مجاز و قرینه را مشخّص نمایید:

دست فلک ز کارم وقتی گره گشاید / کز یکدگر گشایی زلف گره گشا را (فروغی بسطامی)

دست:‌ مجاز از انگشت؛ زیرا با انگشتان گره را می‌گشایند / قرینه: گره گشایدبازگردانی: قدرت آسمان وقتی مشکلاتم را حل می‌کند که تو زلف گره گشایت را از هم باز می‌کنی. / فلک: آسمان

۴ـ بیت زیر را از نظر فکری و ادبی بررسی نمایید:

سپید شد چو درخت شکوفه دار سرم / وز این درخت همین میوه غم است برم (جامی)

چو درخت شکوفه دار: تشبیه / سر: مجاز از موی سر / درخت: استعاره از عمر / واژه آرایی: درخت / میوه غم: اضافه تشبیهی / جناس ناهمسان: سر، بر / برم است: کنایه از اینکه در اختیارم است

بازگردانی: مانند درخت شکوفه دار که پر از شکوفه سپید است موی سرم سپید شد. از این موی سپید فقط غم و اندوه بهره من شد.

۵ـ وزن بیت زیر را مشخّص کنید:

بضاعت نیاوردم الّا امید / خدایا ز عفوم مکن نا امید (سعدی)

بازگردانی: سرمایه ای جز امید ندارم. ای خدا، من را از بخشایشت ناامید نکن. / بضاعت: سرمایه

خط عروضی: بِضاعَت نَیاوَردَمِل لا اُمید / خُدایا زِ عَفوَم مَکُن نا اُمید

پایه های آوایی بَ ضا عَت    نَ  یا  وَر د  ال  لا اُ  مید
پایه های آوایی خُ  دا  یا زِ عَف  وَم مَ  کُن  نا اُ  مید
نشانه های هجایی Uـ ـ Uـ ـ Uـ ـ Uـ
وزن فعولن فعولن فعولن

فعل

 

کارگاه تحلیل فصل۲

 

۱- غزل زیر را از نظر سبک شناسی بررسی و تحلیل کنید:

من ندانستم از اوّل که تو بی مهر و وفایی / عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم / باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان / که دل اهل نظر برد که سرّی است خدایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت / همه سهل است، تحمّل نکنم بار جدایی

گفته بودم چو بیایی، غم دل با تو بگویم / چه بگویم؟ که غم از دل برود چون تو بیایی

شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن / تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد / که بدانست که در بند تو خوش تر ز رهایی (سعدی)

قلمرو زبانی: لغات فارسی اصیل قدیم کم شده و جای آنها را لغات عربی گرفته است / «می» جای «همی» را گرفته است / قلمرو ادبی: قالب: غزل / تخلص در پاین سروده آمده است / توجّه به علوم ادبی از جمله بیان و بدیع بیشتر شده است./ غزل عارفانه و عاشقانه است/ ستایش عشق در آن دیده می شود / غم گراست / فراق در آن دیده می شود/ ذهن گرایی یا توجّه به دنیای درون دارد.

۱- من ندانستم از اوّل که تو بی مهر و وفایی / عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

قلمرو زبانی: ندانستم: نمی دانستم / مهر: مهربانی؛ محبّت / عهد نابستن: پیمان نبستن / به: بهتر/ نپایی: پایدار نمانی / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» / نابستن؛ ببندی: اشتقاق

بازگردانی: من نمی دانستم که تو مهر و محبت و وفا نداری. اگر عهد نبندی بهتر است که ببندی سپس آن را بشکنی.

پیام: بی وفایی یار

۲- دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم / باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

قلمرو زبانی: خوب: زیبا / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» / دل بستن: کنایه از علاقه مند شدن / واژه آرایی: چرا؛ تو

بازگردانی: دوستانم به من عیب می گیرند که چرا به تو علاقه مند شدم. نخست باید به تو گفت که چرا این اندازه زیبایی.

پیام: زیبایی دلبر

۳- آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان / که دل اهل نظر برد که سرّی است خدایی

قلمرو زبانی: زنخدان: چانه / سر: نوک / اهل نظر: انسان های دارای بینش / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و « ﹻ »/ دل بردن: کنایه از «شیفته کردن» / تناسب: خال؛ زنخدان؛ زلف؛ دل / ایهام تناسب: «سر» به معنای «نوک» است؛ ولی در معنای «کله» با زلف و زنخدان و خال تناسب دارد. / جناس: سَر و سرّ

بازگردانی: خال و زنخدان و زلف ظاهری تو اهل نظر را شیفته خود نکرد؛ بلکه زیبایی های تو راز اهورایی دارد.

پیام: زیبایی یار

۴- عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت / همه سهل است، تحمل نکنم بار جدایی

قلمرو زبانی: درویشی: تهیدستی / ملامت: سرزنش / سهل: آسان / قلمرو ادبی: واج آرایی «و» / انگشت نمایی: کنایه از «سرشناس شدن در بدنامی » / بار جدایی: اضافه تشبیهی

بازگردانی: اگر عاشق شوم یا تهیدست و بدنام گردم و دیگران مرا سرزنش کنند برایم سخت نیست؛ ولی جدایی از یار را نمی توانم بربتابم.

پیام: دشواری جدایی از یار

۵- گفته بودم چو بیایی، غم دل با تو بگویم / چه بگویم؟ که غم از دل برود چون تو بیایی

قلمرو زبانی: چو: هنگامی که / قلمرو ادبی: واج آرایی «ی» / اشتقاق: گفته؛ بگویم / واژه آرایی: تو؛ بیایی؛ دل؛ غم؛ بگویم

بازگردانی: گفته بودم که زمانی که تو را ببینم غم دلم را با تو در میان می گذارم؛ چه چیزی به تو بگویم؛ زیرا هنگامی که تو بیایی غمم از بین می رود.

پیام: غم دل دلشده

۶- شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن / تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

قلمرو زبانی: به در: بدر؛ بیرون / کشتن: ضد افروختن / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» / واژه آرایی: خانه / شمع نگوید: جانبخشی /

بازگردانی: باید شمع را از این خانه بیرون ببریم و آن را خاموش کنیم تا شمع به همسایگان نگوید که تو در خانه مایی.

پیام: خلوت با یار

۷- سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد / که بدانست که در بند تو خوش تر ز رهایی (سعدی)

قلمرو زبانی: کمند: طنابی برای به بند کشیدن انسان یا جاندار / بند: طناب / قلمرو ادبی: واج آرایی «ر» / تضاد: بند، رهایی / جناس همسان: که (۱- زیرا ۲- حرف پیوند) / کمند: مجاز از اسارت

بازگردانی: سعدی هیچ گاه از اسارت تو نمی گریزد؛ زیرا می داند که اسیر تو بودن از آزادی خوش تر است.

پیام: ارزشمندی عشق یار

۲- متن زیر را از نظر زیبایی شناسی بررسی نمایید:

■ فراش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد.

قلمرو زبانی: فراش: فرش گستر، گسترنده فرش / دایه: زنی که به جای مادر به کودک شیر می‌دهد یا از او پرستاری می‌کند / بنات: ج بنت، دختر / را: حرف اضافه «به» / نبات: گیاه، رستنی  / مهد: گهواره / قلمرو ادبی: فرّاش باد صبا، دایه ابر بهاری، بنات نبات، مهد زمین هر چهار مورد اضافه تشبیهی / فرش زمرّدین: استعاره از سبزه و چمن / فرّاش، فرش،‌ بگسترد: مراعات نظیر / فرّاش، فرش: هم ریشگی / باد صبا، ابر بهار، نبات، زمین: تناسب  / دایه، بنات، مهد، بپرورد: تناسب / کلّ عبارت آرایه تشخیص دارد./ بگسترد، بپرورد، سجع / مهد زمین: تلمیح به آیه: الم نَجعل الارضَ مِهاداً

بازگردانی: به باد صبا که مانند فراش است گفته تا سبزه و چمن را بگستراند و به ابر بهاری که مانند دایه است گفته تا گیاهان را که همچون دختران اند در زمین پرورش دهد.

■ درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده.  (سعدی)

قلمرو زبانی: خلعت: جامگی / قبا: جامه، جامه‌ای که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش را با دکمه به هم پیوندند / ورق: برگ / بر: پهلو/ شاخ: شاخه / قدوم: آمدن، قدم نهادن، فرارسیدن / موسم: فصل، هنگام، زمان / قلمرو ادبی: جانبخشی در سراسر عبارت / اضافه تشبیهی: قبای سبز ورق، اطفال شاخ، کلاه شکوفه / در بر گرفتن: کنایه از پوشیدن / اطفال شاخ را: «را» فک اضافه «بر سر اطفال شاخ» / قدوم موسم ربیع: تشخیص / ربیع: بهار / خلعت نوروزی، موسم ربیع: مراعات نظیر/ شاخ، درخت، ورق، شکوفه، نوروز، ربیع: مراعات نظیر/ بر: مجاز از تن/ نوروز، خلعت، قبا: مراعات نظیر / اطفال، کلاه، سر: مراعات نظیر /  بر،‌ سر: جناس / گرفته، نهاده: سجع

بازگردانی: خداوند درختان را پربرگ کرده است و برگ‌هایشان مانند قبای سبز رنگ است و شاخه‌ها با آمدن فصل بهار پر از شکوفه شده اند و شکوفه‌هایشان مانند کلاه است.

۳- وزن بیت زیر را بنویسید.

ز یزدان دان، نه از ارکان که کوته دیدگی باشد / که خطّی کز خرد خیزد، تو آن را از بنان بینی (سنایی)

بازگردانی: همه چیز را از خدا بدان نه از رکن ها (خاک، آب، باد، آتش)؛ زیرا کوتاه بینی است که نوشته ای را که خرد آن را می نویسد از انگشتان دست بدانیم.

خط عروضی: زِ یَزدان دان، نَ اَز اَرکان کِ کوتَه دیدِگی باشَد / کِ خَططی کَز خِرَد خیزَد، تُ آن را اَز بَنان بینی.

پایه‌های آوایی ز   یَز  دان  دان   نَ  از  ار  کان کِ  کو  تَه  دی دِ  گی   با   شَد
پایه‌های آوایی کِ  خَط  طی  کَز     خِ  رَد  خی  زَد تُ   آن  را  از بَ  نان  بی  نی
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ U ـ ـ ـ
وزن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن
مسعود رهگذر
۲۷ آذر ۰۱ ، ۰۰:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قلمرو زبانی

۱) واژهٔ «مرشد» در متن درس، به چه معنایی است؟

پاسخ: راهنمای راه عارفان، پیر، شیخ، استاد

۲) چهار ترکیب اضافی که اهمّیت املایی داشته باشد، از متن درس بیابید و بنویسید.

پاسخ: مناسک حج – اصرار مریدان – صاحب بصیرت – مجالس وعظ – طالبان علوم شریعت – مشتاقان معرفت – طرز الهی نامه – طعن و ناسازای دشمن و…

۳) گاه، واژه از نظر نقش دستوری، پیروِ گروه اسمی پیش از خود است؛ به این گونه نقش‌ها، در اصطلاح، «نقش‌های تَبَعی» می‌گوییم:

۱- معطوف: واژه، یا واژه‌هایی که بعد از حرف عطفِ «و» می‌آید. ←← مریم و زهرا (معطوف) آمدند.
۲- بدل: واژه یا واژه‌های قبل از خود را توضیح می‌دهد. ←← مریم، خواهر زهرا (بدل)، به خانه آمد.
۳- تکرار: واژه یا واژه‌هایی، در یک نقش

اکنون برای کاربرد هر یک از نقش‌های تبََعی، مثال مناسب بنویسید.

پاسخ: معطوف: این پیک‌ها و نامه‌ها، عاقبت در دل شمس تأثیر بخشید.
بدل: حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا در سن چهل سالگی به مقام پیامبری مبعوث شد.
تکرار: سیب آوردم، سیب.
، دو بار در جمله تکرار می‌شود. ←← مریم آمد، مریم (تکرار).

جواب قلمرو ادبی

۱) برای کاربرد هر آرایه ی زیر، نمونه‌ای از متن درس بیابید.

– واج آرایی: ترک منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن تکرار مصوّت «ـِ»
– حس آمیزی : غزل‌های گرم – جواب تلخ – بهانه‌های شیرین
– تشبیه: خورشید عمر – آفتاب عشق – دانه انسان – شمس حقیقت

 

 

۲) بخش مشخّص شده در سرودهٔ زیر، بیانگر کاربرد کدام آرایهٔ ادبی است؟ دلیل خود را بنویسید.

بیداری زمان را با من بخوان به فریاد
ور مرد خواب و خفتی،
«رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن»

پاسخ: آرایه «تضمین» – هرگاه شاعر یا نویسنده‌ای عیناً بیت، مصرع یا سخن کسی را در کلامش بیاورد، از آرایهٔ تضمین استفاده کرده است.

 

۱) دربارهٔ اصطلاحات «پیر» و «مراد» و پیوند آن با زندگی مولوی توضیح دهید.

پاسخ: در اصطلاح صوفیه و همچنین عارفان «پیر و مراد» کسی است که نقش هدایت‌گر و راهنمایی کننده برای پیروان خود دارد. او مصداق یک «انسان کامل» است که تلاش می‌کند مریدان خود را به سرمنزل مقصود برساند و راه‌های پرپیچ و خم سیروسلوک را برای آنان هموار سازد؛ همچون داستان منطق‌الطیر عطّار که «هدهد» راهنما و پیرِ سایر پرندگان بود. در زندگی مولانا نیز «شمس» پیر و مراد است که دست مولانا را می‌گیرد و او را به سیر و سلوک می‌برد و با دنیایی تازه آشنا می‌سازد.

۲) با توجّه به متن درس، به اعتقاد مولانا، چه چیزی را باید مایهٔ دریغ و افسوس دانست؟

پاسخ: اینکه در دام تعلقات دنیوی گرفتار شوی و فریب شیطان را خوردن جای تأسف دارد.

۳) کدام بیت درس، با این سرودهٔ حافظ، ارتباط معنایی دارد؟ پیام مشترک آن‌ها را بنویسید.

 

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است / روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

پاسخ: ما به فلک بوده ‌ایم، یار مَلَک بوده ‌ایم / باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست…
مفهوم مشترک این دو بیت به این اشاره دارد که انسان به این دنیا تعلق ندارد و باید به همان وطن اصلی و سرزمین موعود خود که بهشت است بازگردد.

 

۴) بیت زیر، بیانگر چه دیدگاهی است؟

کدام دانه فرو رفت در زمین که نرُست / چرا به دانهٔ انسانت این گُمان باشد؟

پاسخ: اعتقاد به معاد و باور به روز محشر و برپایی حساب

 

۵) بر مبنای متن درس، خلق و خوی مولانا را با این آیات قرآن کریم که به حضرت موسی (ع) و حضرت هارون (ع) خطاب است، مقایسه کنید.
(اذِهَْباَ إلِىَ فرِْعَوْنَ إِنَّه طَغىَ. فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّنا.ً.. . (سورهٔ طه/ آیه ی 43 و 44)

پاسخ: ترجمه آیه: به سوی فرعون بروید که همانا او طغیان کرده است. پس سخن بگویید با او سخن گفتنی نرم.

در این آیه، خداوند به پیامبرش می‌فرماید با دشمنت هم نرم و ملایم سخن بگو تا نسبت به تو متمایل شود. مولوی نیز دقیقاً متناسب با این آیه، با مخالفانش برخورد می‌کرد. «در زندگی اهل صلح و سازش بود. طوری که طعن و ناسزای دشمنان را هرگز جواب تلخ نمی‌داد و به نرمی و حُسن خلق، آنان را به راه راست می‌آورد.»

مسعود رهگذر
۲۰ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

مسعود رهگذر
۱۵ آذر ۰۱ ، ۲۲:۴۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 خودارزیابی

۱- برای هر یک از موارد زیر؛ مانند نمونه وزن واژه مناسب بنویسید و نشانه‌های هجایی آن را مشخص کنید:

نمونه وزن واژه نشانه‌های هجایی
کبوتر فعولن U ـ ـ
می‌نوشتم فاعلاتن ـU  ـ ـ
دریا دلان مستفعلن ـ ـ U ـ
نمی‌دانم مفاعیلن U ـ ـ ـ
دری بگشا مفاعیلن U ـ ـ ـ
بامدادی فاعلاتن ـ U ـ ـ
با ادبان مفتعلن ـ UU ـ
کجایی فعولن U ـ ـ

۲- بیت‌های زیر را متناسب با پایه‌های آوایی تفکیک کنید، سپس وزن آنها را بنویسید.

الف) به گیتی هر کجا درد دلی بود / به هم کردند و عشقش نام کردند (فخرالدین عراقی)

خط عروضی: بِ گیتی هَر کُجا دَردِ دلی بود / بِ هَم کَردَندُ عِشقَش نام کَردَند

پایه‌های آوایی بِ  گی  تی  هَر کُ  جا  دَر  دِ دِ  لی  بود
پایه‌های آوایی بِ  هَم  کَر دَن دُ عِش  قَش  نا م  کَر دند
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

ب) چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمی‌گیرد (حافظ)

خط عروضی: چِ خُش صِیدِ دِلَم کَردی بِنازَم چَشمِ مَستَت را / کِ کَس آهوی وَحشی را ازین بِهتَر نِمی گیرَد

پایه‌های آوایی چِ   خُش  صِی  دِ دِ  لَم  کَر  دی بِ  نا  زَم چَش مِ  مَس  تَت  را
پایه‌های آوایی کِ  کَس  آ  هو یِ  وَح  شی  را اَ  زین  خُش  تَر نِ  می  گی  رَد
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

پ) تا نگردی بی خبر از جسم و جان / کی خبر یابی ز جانان یک زمان (عطّار)

خط عروضی: تا نَگَردی بی خَبَر از جِسمُ جان / کِی خَبر یابی زِ جانان یک زَمان

پایه‌های آوایی تا نَ  گَر  دی بی  خَ  بَر  اَز جِس  مُ  جان
پایه‌های آوایی کی  خَ  بَر  یا بی  زِ  جا  نان یِک  زَ  مان
نشانه‌های هجایی ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ
وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

۳- بیت‌های زیر را متناسب با پایه‌های آوایی تفکیک کنید، سپس نشانه‌های هجایی هریک را در خانه‌ها قرار دهید.

الف) چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان (سعدی)

خط عروضی: چ غَم دیوارِ اُممَت را کِ دارَد چُن تُ پُشتیبان / چِ باکز مُوْجِ بَحران را ک باشَد نوح کِشتیبان

پایه‌های آوایی چِ  غَم  دی وا رِ  اُم  مَت  را کِ  دا  رَد  چُن تُ  پُش تی  بان
پایه‌های آوایی چِ   با   کَز  مُوْ جِ  بَح  ران را کِ  با  شَد نو ح  کِش  تی  بان
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

ب) هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست / دل افسرده غیر از آب و گل نیست (وحشی بافقی)

خط عروضی: هَران دِل را کِ سوزی نیست، دِل نیست / دِلِ اَفسُردِ غِیرَز آبُ گِل نیست

پایه‌های آوایی هـَ ران دل را کِ سو زی نی ست  دِل نیست
پایه‌های آوایی دِ لِ اَف سُر دُ غِی رَز آ بُ    گِل  نیست
نشانه‌های هجایی  u---  u--- U ـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

پ) سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی / دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی (حافظ)

خط عروضی: سینِ مالامالِ دَردَستِی دَریغا مَرهَمی / دِل زِ تَنهایی بِ جانامَد خُدا را هَمدَمی

پایه‌های آوایی سی  نِ  ما  لا ما لِ دَر دَس تی دَ ری غا مَر هـَ  می
پایه‌های آوایی دِل  زِ  تَن ها یی بِ  جا  نا  مَد خُ  دا  را هَم دَ   می
نشانه‌های هجایی ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ
وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

ت) ز حسرت بر سر و بر رو، همی‌زد / به سانِ فاخته کوکو همی‌زد (فدایی مازندرانی)

خط عروضی: زِ حَسرَت بَر سَرُ بَر رو، هَمی زَد / بِ سانِ فاختِ کوکو هَمی زَد

پایه‌های آوایی زِ حَس  رَت  بَر سَ رُ بَر رو هـَ  می  زَد
پایه‌های آوایی بِ  سا  نِ  فا خ  تِ  کو کو هـَ  می  زَد
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

۴- بیت‌های زیر را متناسب با پایه‌های آوایی تفکیک کنید، سپس وزن و نشانه‌های هجایی آن را بنویسید .

الف) سحرگه بلبلی آواز می‌کرد / همی‌نالید و با گل راز می‌کرد (سلمان ساوجی)

خط عروضی: سَحَرگَه بُلبُلی آواز می‌کَرد / هَمی نالیدُ با گُل راز می‌کَرد

پایه‌های آوایی سَ  حَر گَه  بُل بُ  لی  آ  وا ز می ‌کَرد
پایه‌های آوایی هـَ  می نا  لی دُ  با  گُل  را ز می ‌کَرد
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ  U ـ ـ ـ  U ـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

ب) ما به غم خو کرده‌ایم ای دوست ما را غم فرست / تحفه‌ای کز غم فرستی نزد ما هر دم فرست (خاقانی)

خط عروضی: ما بِ غَم خو کَردِ ای مِی دوست ما را غَم فِرِست / تُحفِ ای کَز غَم فِرِستی نَزدِ ما هَر دَم فِرِست

پایه‌های آوایی ما بِ غَم خو کَر دِ ای مِی دو ست ما را غَم  فِ رست
پایه‌های آوایی تُح فِ ‌ای کَز غَم فِ رِس تی نَز  دِ  ما  هَر دَم  فِ رِست
نشانه‌های هجایی ـ  Uـ ـ ـ U ـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ
وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

پ) خوشا از نی خوشا از سر سرودن / خوشا نی نامه‌ای دیگر سرودن (قیصر امین پور)

خط عروضی: خُشا از نِی خُشا از سَر سُرودَن / خُشا نِی نامِ ‌ای دیگَر سُرودَن

پایه‌های آوایی خُ شا از نی خُ  شا از سَر سُ رو دَن
پایه‌های آوایی خُ  شا نی نا مِ ‌ای دی گَر سُ رو دَن
نشانه‌های هجایی u---  U---  U--
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

ت) عزیزا کاسه چشمم سرایت / میان هر دو چشمم جای پایت (باباطاهر)

خط عروضی: عَزیزا کاسِ یِ چَشمَم سَرایَت / مِیانِ هَر دُ چَشمَم جایِ پایَت

پایه‌های آوایی عَ  زی  زا کا سِ یِ چَش  مَم سَ  را  یَت
پایه‌های آوایی می  یا  نِ  هَر دُ  چَش مَم  جا یِ  پا  یَت
نشانه‌های هجایی  Uـ ـ ـ  Uـ ـ ـ  Uـ ـ
وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

۵- ابیات زیر را بخوانید و به پرسش‌ها پاسخ دهید.

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی / چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

درِ گلسِتان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟ / به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

سرِ برگ گل ندارم، ز چه رو روم به گلشن؟ / که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی (فخرالدّین عراقی)

الف) ویژگی‌های ادبی سبک عراقی را در آن بیابید. – قالب شعر: غزل / توجه به علوم ادبی: تشبیه: گلستان چشم؛ باغ آشنایی / سر: مجاز از قصد و میل /

ب)دو مورد از ویژگی‌های فکری ابیات را بنویسید. – ستایش عشق / غم گرایی / فراق /

وزن های پرکاربرد فارسی (همسان تک پایه ای)

۱ U/—U/—U/—U— مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
۲ U/U–U/U–U/U–U– مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن
۳ U/—U/—U– مفاعیلن مفاعیلن فعولن
۴ —U–/-U–/-U–/-U- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
۵ –U-/–U-/–U-/–U– فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
۶ –U-/–U-/–U-/–U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
۷ –U-/–U-/–U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
۸ UU/–UU/–UU- فعلاتن فعلاتن فعلن
۹ UU/–UU/–UU/–UU– فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
۱۰ UU/–UU/–UU/–UU- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
۱۱ U/–U/–U/–U– فعولن فعولن فعولن فعولن 
مسعود رهگذر
۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۴:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

منو بغل کن عشق من که خاک مادری تویی

کجا برم بدون تو که عشق آخری تویی
تو سر پناه خستگی من باش من دلم پره

یه وقتا آدم از دوست و دشمن زخم میخوره
عشق به خاکت فرقی با مادر نداره

خاک یه آتیشه که خاکستر نداره
چه کوهایی نذاشتن رو سر این خونه خاکستر بباره

مسعود رهگذر
۰۶ آبان ۰۱ ، ۱۵:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر