۱- با توجّه به متن درس، معنای واژه های زیر را بنویسید.
🔹 مَعبَر: (محل عبور، گذرگاه)
🔹 ذلّه شدن: (خسته شدن، عاجز شدن، به تنگ آمدن )
۲-شش واژه مهمّ املایی از متن درس انتخاب کنید و به کمک آنها ترکیب های وصفی یا اضافی بسازید.
پاسخ: شَبَح غریب / جُثّه مهیب / مَعبَر طویل / محوّطه پیش روی / جناق سینه / آخرین رمق / حمایل شمشیر / تلّ خاک.
۳-در بند پنجم، زمان فعل ها را مشخّص کنید.
پاسخ: وقتی حرف هایتان تمام شد (ماضی ساده) و تکبیر و صلوات بچّه ها فرو نشست (ماضی ساده)، به سمت من آمدید. (ماضی ساده) فکر اینکه مرا شناخته باشید، (ماضی التزامی) دلم را گرم کرد. (ماضی ساده) از جا کنده شدم (ماضی ساده) و به سمت شما دویدم. (ماضی ساده) قبل از اینکه بگویم:(مضارع التزامی) «آقای موسوی، من …» شما آغوش گشودید (ماضی ساده) و لبخند زدید (ماضی ساده) و گفتید:(ماضی ساده) «به به! سلام علیکم احمد جان موحّدی!»
تعجّب کردم (ماضی ساده) از اینکه اسم و فامیلیم را هنوز از یاد نبرده اید؛(ماضی نقلی) همدیگر را سخت در آغوش فشردیم (ماضی ساده) و بوسیدیم. (ماضی ساده)
۴- برای کاربرد هر یک از ضمایر زیر، جمله ای مناسب از متن درس بیابید؛ سپس مرجع ضمیرها را مشخّص کنید.
🔹 ضمیر پیوسته (متّصل):
پاسخ: وقتی بچّه هایی که می افتادند … آخرین رمق هایشان را در آخرین فشنگ هایشان می ریختند.
🔹 ضمیر گسسته (جدا):
پاسخ: مدیر را کلافه کردم بعد از رفتن شما، از بس سراغ شما را از او گرفتم.
با توجّه به متن درس:
الف) دو «کنایه» بیابید و مفهوم هر یک را بنویسید.
پاسخ: کز کردن: کنایه از گوشه گیری / دلگرم کردن: کنایه از امیدواری.
ب) یک نمونه «حس آمیزی» مشخّص کنید.
پاسخ: بوی التماس / حرف زدن گرم
۲-فضا سازی، در کدام قسمت از متن درس، نقش مؤثّری در پیشبرد داستان داشته است؟
پاسخ: در بند اول به کار بردن برخی واژه ها و گفتگوها به ویژه معلم و شاگرد، فضای مناسبی برای پیشبرد داستان فراهم کرده است.
۱- سروده های زیر را از نظر محتوا بررسی کنید و درباره ارتباط هر یک از آنها با متن درس به اختصار توضیح دهید.
الف)کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت *** با زخم، نشانِ سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت *** حیثیّت مرگ را به بازی نگرفت
دلاورا: ای دلاور
حیثیت:آبرو
پاسخ: مفهوم رباعی توصیف شجاعت، افتخار به زخم خوردن در راه عشق و سبک شمردن مرگ در راه عشق است که با این عبارت از درس ارتباط دارد:« ایستاده بودید ولی تفنگ را نگرفتید، به دستتان نگاه کردم، دیدم که از مچتان خون میریزد، تفنگ را با دست چپ از من گرفتید و همه را گفتید که بروند، من را هم گفتید و باز برگشتید به حال اوّلتان، انگار نه انگار که یکدست از دست داده اید. یک تیر هم به زانوی من خورد که مرا در هم پیچاند امّا همان یک لحظه پیش، از شما یاد گرفته بودم که با تیر بر زمین نیفتم.»
ب) برای وصفِ میدان های پُرمین *** برای وصفِ خال و زلفِ چین چین
نه در شیراز و نه در شهرِ گنجه *** «نظامی» میشوم در «قصر شیرین»
مین: نوعی سلاح که در زمین کار می گذارند
چین چین:تابدار، فرفری
گنجه : شهری جزء ایران قدیم محل تولد حکیم نظامی شاعر
نظامی : ایهام دارد1- فردی که در گروهها ی جنگی است 2- نام شاعر ایرانی
قصر شیرین: ایهام دارد1- منطقه در کرمانشاه 2- کاخ شیرین معشوقۀ فرهاد
پاسخ: مفهوم رباعی رها کردن آسایش و عافیت طلبی و رفتن به استقبال خطر است که در درس هم میبینیم راوی داستان، شیفته معلّم خود است و چنان معلّمش را دوست میدارد که به دنبال او برای آموختن از وی تا رسیدن به مقام جانبازی پیش میرود.
۲- سروده زیر با کدام قسمت از متن درس مناسبت دارد؟
هر سال چو نوبهار خرّم *** بیدار شود ز خواب نوشین
تا باز کند به روی عالم *** دیباچه خاطرات شیرین
از لاله دهد به سبزه زیور *** ای دوست، مرا به خاطر آور!
نوشین: لذت بخش
زیور:زیبایی
پاسخ: مفهوم این سروده، توصیه به حفظ یاد و خاطره دوستان میکند و با بخش پایانی درس ارتباط معنایی دارد:
«حالا دل خوشی ام به این است که هر روز صبح با این یک پا و دو عصا به اینجا بیایم. گرد قاب عکستان را پاک کنم. سنگتان را بشویم، گلدانتان را آب بدهم و خاطراتم را با شما مرور بکنم. هر روز چیزهای بیشتری از آن شب عزیز یادم میآید. به همین زنده ام آقا.